مبانی نظری تحقیق رضایت شغلی
رضایت شغلی
یکی از حیاتی ترین مفاهیم رفتاری در سازمان بحث رضایت شغلی می باشد . همواره اشاراتی راجع به چگونگی رضایت و عدم رضایت مطرح بوده و آن را به عنوان یکی از عوامل بسیار مهم در موفقیت یا عدم موفقیت شغلی قلمداد کرده اند . دانشمندان و عالمان علم مدیریت ، بهره وری ، غیبت از کار ، جابجایی کارکنان و رضایت شغلی را از جمله متغیرهای اصلی در رفتار سازمانی قلمداد کرده اند ( رابینز ، 1388 ، ص36 ). در یک نگرش رضایت شغلی چیزی نیست جز فاصله بین مقدار مزایا و پاداشی که کارمند دریافت می کند و آنچه را که به باور خود می بایستی دریافت کند . اهمیت این متغیر در علوم رفتاری از آن جهت است که این متغیرها نشان دهنده نوعی نگرش است نه یک رفتار . رضایت شغلی مجموعه ای است از احساس های سازگار و ناسازکار که کارکنان با این احساسها به کار خودد می نگرند و به واقع رضایت از شغل را می توان به عنوان حالتی مطبوع و مثبت حاصل از ارزیابی شغلی یا تجارب شغلی تعریف کرد . رضایت شغلی یکی از متغیرهایی است که در جستجو برای درک نگرش ها و رفتارهای کارکنان در قبال سازمان های خود ، بسیار مورد مطالعه قرار گرفته است . رضایت شغلی ، میزانی که محیط کاری ( یعنی شغل ، همکاران و سرپرستی ) نیازهای فرد را برآورده می کند را منعکس می کند . در این مطالعه ، به رضایت شغلی به عنوان یک معیار کلی توجه می کنیم تا مجموعی از ابعاد فردی رضایت شغلی . این به حالت لذتبخش حاصل از شغل و تجربه کاری فرد اشاره دارد . یک مطالعه اخیر ، بیشتر مبتنی بر روابط انسانی ، ادعا کرده که افراد اگر شغلشان آنها را برای برآورده کردن نیازهایشان قادر سازد ، آنها نگرش های شغلی مثبتی را ایجاد خواهد کرد . تئوری مازلو برای مدت زیادی تکیه گاه اصلی تئوری مدیریت بود . این تمرکزها بر درخواست فرد در ارضای سطوح نیازی خود ، به ویژه با توجه به زندگی کاری فرد ، به ما کمک می کرد تا نیازها و انگیزه های کارکنان را بهتر درک کنیم . رضایت شغلی ، سطح احساس مثبت کارکنان به سازمان خود می باشد . در این مورد ، اقدامات یا فعالیت های مدیران ، رفتار سازمانی آنها را ارائه می کند . لاکه ( 1969 ) رضایت را به صورت یک احساس لذت در ارزیابی شغل یا دستیابی به هدف از نظر احساسی تعریف می کند . برای واضح سازی سازه متمایز رضایت شغلی و تعهد سازمانی ، اگر کارکنان در بلندمدت در سازمان خود رضایت شغلی داشته باشند ، برونداد رضایت به عنوان پی آمدی از تبادل موفق ، برای مثال تعهد ، نگریسته می شود . بنابراین ، متغیرها می توانند رابطه میان رضایت و تعهدات را توصیف کنند . اهمیت دارد که بیان نگرش افراد سازمان بهتری را خلق می کند . برای مثال ، مطالعه یون و ساه ( 2003 ) که روابط کاری با آگاهی اجتماعی و رضایت